موش
خانه از دیدار او ویرانه شد
از در و دیوار پایین می پرید
از شکافی در شکافی می جهید
می جهید این سو و آن سو می نمود
رخ رخی می کرد و درزی می گشود
مست باده، بس که جولان داده بود
فضله اش هر گوشه ای افتاده بود
موش می شد پشت تاج تخت خواب
ما به دنبالش میان، رختخواب
موش بود و موشی اش بسیار بود
گاه پنهان می شد و بیدار بود
برده بود از سر خور و خواب همه
اصل مطلب... جنگ اعصاب همه
در بن هر کیسه در کنکاش بود
چند روزی اینچنین عیاش بود
تا که این مشکل گشودم با سری
گفت فورا چسب موشی می خری
چسب را بر روی سطحی می زنی
طعمه ای در آن وسط می افکنی
در هوای طعمه موش آید به پیش
چسب بر پا می زند با دست خویش
این بگفت و من بدان عامل شدم
دام کشته در پی حاصل شدم
موش دید از دور مهمانی شده
خان رحمت بر وی ارزانی شده
به پیش خود گفت که ای موش دلیر
خانه ات آباد، دامانت پنیر
گربه ی تو پیش حجله کشته است
رای صاحب خانه ام برگشته است
شیوه ی هم زیستی را برگزید
بل عجب ها از بشر... باید پرید
جست و خورد و آن شکم را سیر کرد
رفت تا خیزی بگیرد، گیر کرد
ناگهان آن بخت را برگشته دید
چسب ها در دست و پا آغشته دید
زجه میزد چسب ها را وا کنید
این تن آلوده را احیا کنید
لیک کار از این پشیمانی گذشت
جان با ارزش فدای طعمه گشت
هر که خشتی روی دنیا چیده است
چسب ها در دست و پا چسبیده است
ما چو آن موشیم و دنیا چسبناک
طعمه ها بسیار خوش نقش اند و پاک
لیک، مغز طعمه آب افتاده است
روح را انا اله گفته است
مطربان در کار و ما بی جنب و جوش
چسب ها را وا کنیم از چشم و گوش
وا کنیم این بند های زر خرید
پای در گل رفته را باید برید
هر که چسب پای خود را باز کرد
با ملائک یک نفس پرواز کرد
وان که با چسبیده پایش خو گرفت
عالمی در باخته... لولو گرفت
"ناتولی درخشان"
به لطافت گل رز
🌷🌹🌺🌸🍀
⬅️نکته بسیارمهم برای خانم ها➡️
یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست...
استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر.
رفتم از همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم خانومم باوضو بوده.
فرمودند اینکه کار همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟
رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم کمی باخودم روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم.
نزد استاد رفتم و اینرا گفتم.
لبخندی زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود.
اگر نیت کنید ثواب اين غذاي امروز نذر يكي از ائمه شود،آنوقت هم آشپزي برايت دلنشين تر است،هم اينكه خانواده هر روز سر سفره يكي از ائمه نشسته اند.
بزرگی برای خانمهای کدبانو چند توصیه داشتند:
✅برای آشپزی هر روز به نیت معصوم آن روز غذا طبخ کنید مثلا روز جمعه که متعلق به امام عصر (عج)میباشد تمام وعده ها را به نیت آن حضرت آشپزی کنید
✅-ابتدا قبل از آشپزی وضو بگیرید
✅-هنگام وارد شدن به آشپزخانه بسم الله الرحمن الرحيم بگویید
✅-اگر دیدید کارهایتان زیاد است لاحول ولا قوه الا بالله بگویید
✅-هنگام روشن کردن آتش اجاق گاز بگویید اللهم اجرنا من النار (یعنی خدایا مرا از آتش دوزخت دور کن)
✅-هنگام استفاده از آب صلوات بر پیامبر (ص)بفرستید تا از شفاعتش بهرمند گردید واز اب حوض کوثر بنوشید
✅-اگر از میوه و سبزیجات وگوشت استفاده می کنید بگویید اللهم اسئلک الجنه (از خدواند در خواست بهشت کنید)
✅-هرچه را که با چاقو قطعه قطعه می کنید ذکر سبحان الله والحمدالله را بگویید
✅-هنگامی که کارهایتان به اتمام رسید شکر خدای رابجا آورید
✅واگر خسته شدید اعوذبالله گفته و بخدا پناه ببرید
که با این کار همیشه در حال ذکرخدواند هستید و کسی که در حال ذکر باشد مانند کسی است که در حال جهاداست که هم آشپزی می کنید وهم جهاد
💜لطفا برای خانمها به اشتراک گذارید وآشپزها به اشتراک بگذارید 💜
با تشکر از : زهرا جعفری پاسکیابی
دل تنگم
با تشکر از : افشین آفرین زاد
دل نوشته شماره 1
کدهای مخابرات
ايرانسل:ارسال عدد 2 ب 5005 همراه اول:ارسال عدد 1 ب 8999
لطفا ب اشتراک بذارید تابقیه هم از شرشون راحت شن 📩اس ام اس های کاربـردیی👇 〰〰〰〰〰 📛گرفتن خلافي ماشين: 💳ابتدا پشت کارت ماشین خود را ملاحظه کنید. در پشت این کارت ، یک کد 17 رقمی به شکل عمودی حک شده است. این کد با IR شروع میشود. 📩اکنون شما میبایست این کد را به شماره 1101202020 از طریق SMS ارسال کنید. ⌚️پس از چند لحظه مقدار جریمه ماشین و تعداد دفعات آن برای شما ارسال میشود. 〰〰〰〰〰 📛گزارش اطلاع دادن تخلف تاكسي: 🚕 📩30004246( شماره پلاك ماشين متخلف رو بفرستيد) 〰〰〰〰〰 📛رهگيري نامه پستي: 📩2000441 (ابتدا حرف Rرا بنويسيد و بعد شماره روي رسيد پستي رو ) 〰〰〰〰〰 📛مشكلات شهري (شهرداري) : 📩3000137 〰〰〰〰〰 📛اعلام نتيجه كنكور شب قبل از قرارگرفتن در سايت سنجش : 📩2000000 (شماره داوطلبي رو بفرستيد) 〰〰〰〰〰 📛با خبر شدن از اخبار انجمن فارغ التحصيلان دانشگاه : 10001336📩 〰〰〰〰〰 📛ديكشنري : 📩1000384 يا 1000370 (لغت مورد نظر رو بفرستيد) 🔴اول بايد در سايت عضو بشيد www.sms2him.com بعدش لغت مورد نظر رو بنويسيد 〰〰〰〰〰 📛لغت نامه آريان پور : 2000444 📩 Word-to-translate 〰〰〰〰〰 📛گرفتن قبض موبايل روش قدیمی : 30009 📩 📝( با فرمت زير بنويسيد : تاريخ شروع ؛ تاريخ انتها مثلا 860123 ؛ 860101 يعني از اول سال 86 تا 23 فرودين ماه) 〰〰〰〰〰 📛خدمات بانك ملت : 📩 200033 〰〰〰〰〰 📛خدمات بانك اقتصاد نوين : 📩200050 〰〰〰〰〰 📛خدمات بانك سپه: 📩200020 - 200021-200022 〰〰〰〰〰 📛خدمات بانك كشاورزي : 📩2000911- 200093 〰〰〰〰〰 📛خدمات بانك سامان : 📩20000 〰〰〰〰〰 📛خدمات بانك صادرات: 📩200060 〰〰〰〰〰 📛خدمات بانك تجارت : 📩200070 🔴(توجه داشته باشيد براي استفاده از خدمات بانك ها اول بايد در شعب درخواست رو پر كنيد) 〰〰〰〰〰 📛اطلاعات پرواز : 📩2000444 🔴( با اين فرمت : پرواز Filight-code) 〰〰〰〰〰 📛نرخ ارزهاي رايج : 📩2000444 🔴با اين فرمت : Currency-name 〰〰〰〰〰 📛اطلاعات هوا : 📩1000305 🔴( پيش شماره شهر مورد نظر بدون صفر رو بفرستيد) 〰〰〰〰〰 📛ساعت كشورها : 📩1000392 🔴(نام كشور رو بفرستيد) 〰〰〰〰〰 📛مكان هاي ديدني هر شهر : 📩1000394 〰〰〰〰〰 📛مسافت بين شهر ها : 📩1000396 〰〰〰〰〰 📛آخرين بازي هاي كامپيوتري : 📩1000400 〰〰〰〰〰 📛جديدترين نرم افزار ها : 📩1000401 〰〰〰〰〰 📛اوقات شرعي : 📩2000916 〰〰〰〰〰 📲کد USSD تلفن همراه
👌گرفتن قبض موبایل📃 〰〰〰〰〰 📛دایمی همراه اول: 🔃پایان دوره (1 ماهه) *111*111# 📲 〰〰〰〰〰 🔃میاندوره (به روز) *111*112# 📲 〰〰〰〰〰 💻فعالسازی اینترنت همراه اول
*111*231# 📲 〰〰〰〰〰 💻خرید بسته اینترنتی *111*32# 📲 〰〰〰〰〰 💻وضعیت بسته اینترنتی
*111*320# 📲 👆خدمات موبایل همراه اول ««به اشتراک بگذارید تاهمه در جریان باشن»»
اغوش عشقم
بی آنکه حسش کنم ...
روحم تازه می شود ...
تمام ثروت دنیا را به یک وجبش خواهم بخشید !
خداوند آنلاین است
و چشمانمان که نظاره می کند باشیم
"کل اولئـــک کان عنـــه مسئــولا "
و بدانیم و آگاه باشیـــم که
خـــــدا،
هم یک کاربر همیشه آنلاین است!
با تشکر از : سودابه
آرامش
مستحق ستایش است.....................
انسان ها را در زیستن بشناس...
نه در گفتن...
در گفتار همه اراسته اند.
كوروش ميگويد:"بودن با كسى كه دوستش ندارى و نبودن با كسى كه دوستش دارى همه اش رنج است،پس اگر همچون خود نيافتى مثل خدا تنها باش و اگر يافتى انرا چنان حافظ باش كه گويا جزء ي از وجود توست!!!...
با تشکر از : سودابه
شعری از فریدوت مشیری
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی
عشق
اسارت
قهر و آشتی
همه بی معنا بود . . . .
(فریدون مشیری)
با تشکر از : سودابه
درک
ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﻣﯿﺸود ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ؛
ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﻣﯿﺸود ﺭﻗﺼﯿﺪ؛
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸود از زندگی گفت؛
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﻭﯾﻠﭽﺮ ﻣﯿﺸود قدم زد
ولی ....
ﺑﺎ يک ﺁﺩﻡ بی احساس،
ﻧﻪ ﻣﯿﺸود ﺣﺮﻑ ﺯﺩ،
ﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ ،
ﻧﻪ ﻗﺪﻡ ﺯد ؛
ﻭ .... ﻧﻪ ، ﺷﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ !!!!
يک ضرب المثل چينی می گويد :
برنج سرد را می توان خورد.
چای سرد را می توان نوشيد
اما ....
نگاه سرد را ، نمی توان تحمل کرد !!..
با تشکر از : سودابه
شرافت سکوت
همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو...شاید خداست که در آغوشش
می فشاردتت ...
برای تمام رنجهایی که میبری
صبر کن ،
صبر اوج احترام به حکمت خداست.
همچون شاه شطرنج باش که حتی بعد از باخت کسی جرات بیرون انداختنش از صفحه زندگی را ندارد.
از کسی که بهت دروغ گفته
نپرس چرا....؟
چون با یه دروغ دیگه قانعت میکنه....
اگه یقین داری روزی پروانه میشوی ...
"بگذار روزگار هرچه میخواهد پیله کند."
با تشکر از : سودابه
قرار
و چه زیباست شرم زمین که خود را به خواب میزند
پندهای روانشناسی فروید
وقتى می شود دقایق عمرت را با آدم هاى خوب بگذرانى، چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایى کنى که با دل هاى کوچکشان مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزى هاى بچه گانه اند ...
یا مدام براى نبودنت، براى خط زدنت تلاش مى کنند؟
نه! همیشه جنگیدن خوب نیست!
من همیشه جنگیده ام تا چیزى را عوض کنم!
اما این روزها فهمیده ام که با آدم هاى کوته نظر نباید جنگید،
فهمیده ام براى اثبات دوست داشتن نباید جنگید،
براى به دست آوردن دل آدم ها نباید جنگید،
براى اثبات خوب بودن نباید جنگید!
بعضى چیزها وقتى با جنگیدن به دست مى آیند، بى ارزش می شوند!
این روزها نسخه فاصله گرفتن را مى پیچم براى هر کسى که رنجم مى دهد،
از آدم هایى که زیاد دروغ مى گویند، فاصله می گیرم،
از آدم هایى که زیاد ظلم می کنند، فاصله می گیرم،
از آدم هایى که حرمتم را نگه نمی دارند، فاصله می گیرم،
با حقارت برخى آدم ها و دل هایشان نباید جنگید، باید نادیده شان گرفت و گذشت و می بخشمشان؛ نه براى این که مستحق بخشش اند، براى این که من مستحق آرامشم!
با تشکر از : سودابه
ظهور
همه ی گرسنگان را طعام ، همه ی فقیران را لباس نو میپوشاند !!!
اما هیچکس نمیداند برای ذهنهای فقیر هم درمانی دارد ؟؟؟
ذهنهایی که بیشتر از غذا به بینش نیازمندند…؛
کاش زودتر بیاید …
دلمان یک دل شود !!!
این مردم گرسنه نیستند!
.
.
.
.
.
ظهور در جمجمه هاست . . .
نه جمعه ها . . .
با تشکر از : سودابه
خنده خدا
دعاهایت را شنیده و به آنچه محال می پنداری میخندد.
با تشکر از: سودابه
مسافر
ﺁﺩﻣﯽ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺕ ﺑﺰﺭﮒ
ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﺩ ...ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﯾﮏﺭﻭﺯ ﺑﯽﺧﺒﺮ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ
ﭼﻤﺪﺍﻥ ﻭﺭ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﺩ | ﺷﮏ ﻧﮑﻨﯿﺪ
ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺒﻞﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻪﺍﺳﺖ ...
ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﯾﮏﺭﻭﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﮐﻪ " ﺧﺴﺘﻪﺍﻡ"
ﺷﮏ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮِ
ﺷﻨﯿﺪﻥِ ﯾﮏ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪِ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ ...
ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻏﺎﻓﻞ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﮔﺮﯾﻪ | ﻣﻄﻤﺌﻦ
ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﻗﺒﻞ ﯾﮏ ﺑﻐﺾِ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﻃﺮﻑ ﻭ ﺁﻥﻃﺮﻑ ﻣﯽﺑﺮﺩﻩ ...
ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ...ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ
ﺷﺐﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﯾﺎﺑﺎﻓﯽ
ﮐﺮﺩﻩﺍﺳﺖ ...
ﻧﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﻢ ... ﻧﻪ
ﺁﻣﺪﻥﺷﺎﻥ ﺭﺍ ... ﻓﻘﻂ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩبه ادمها
ﺣﻖ ﺑﺪﻫﻴﻢ.
با تشکر از : سودابه
خلقت آب
در حیرتم از خلقت آب،
اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند...
اگر با آتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند...
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند...
اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند...
اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود...
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گند آب میگردد...
دل ما نیز بسان آب است،
وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است،
و در تنهایی مرده و گرفته است...
"باهم" بودنهایمان را قدر بدانیم...
با تشکر از : سودابه
گاهی
نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی...
گاهی انگار ضروری ست بِگندی درخود ،
تا مبدل به "شرابی" خوش و گیرا بشوی...!
گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس میشکند،
تا تو پرواز کنی، راهی صحرا بشوی...
گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،
باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی...
گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی،
"آخرقصه هم آغوش زلیخا بشوی...
" فروغ "
با تشکر از : سودابه
کبوتر
که به دیوار تو عادت دارم
تو مرا دانه دهی یا ندهی
آب دهی یا ندهی
چون به دیوار تو عادت دارم...
هر کجا بال بگیرم به تو بر میگردم.
هر کجا آب ببینم.هر کجا دانه ببینم
هر کجا کوچ کنم
آشیانم سر این دیوار است
من به دیوار تو عادت دارم
من به این سایه دیوار ارادت دارم
تو به من سنگ زنی یا نزنی من هستم.
تو مرا آب نده
تو مرا دانه نده
به خدا هیچ نخواهم.
تو فقط سنگ نزن
🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃
با تشکر از :سودابه
مرگ عسق
می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
می رسد روزی که تنها در کنار عکس من
دل
خواندن اعداد خیلی بزرگ در سیستم دهدهی(دسیمال)
حتما خیلی از ما از جمله خود من تا امروز توجه نمی کردیم که ریاضیدانان بعد از بیلیون یا تریلیون تا چه واحدهایی جهت شمارش اعداد، پیش رفته اند.البته مثل همیشه حتما عده ای هم هستند که بنوعی با این ارقام نجومی سرو کار داشته و شاید این مطلب زیاد بکارشون نیآید، اما فکر نکنم تعدادشون زیاد باشد.در زیر من شمارش ارقام را تا 34 واحد پس از صد هزار درج می کنم که امیدوارم در شمارش و نگهداری ثروت آینده یا کنونی تان، مثمر به ثمر واقع گردد:در ضمن می توانید از توضیح فارسی هر واحد بعنوان معادل جانشین آن در زبان شیرین پارسی استفاده فرمائید.مثلا بجای تریلیون می توان گفت: {یک با دوازده صفر جلوی خود}. اینطوری تجسم و یادگیری آنهم راحتتر می شود.
Million: یک با شش صفر در پیش رو
Billion)Milliard): یک با نه صفر در جلو
Trillion: یک با دوازده صفر جلوی خود
Quadrillion: یک با پانزده صفر خوشگل
Quintillion: یک با هجده صفر زیبا
Sextillion: یک با بیست و یک صفر قشنگ
Septillion: یک با بیست و چهار صفر مامان
Octillion: یک با بیست و هفت صفر باحال
Nonillion: یک با سی صفر با مرام
Decillion: یک با سی و سه صفر بی ریا
Undecillion: یک با سی و شش صفر با وفا
Duodecillion: یک با سی و نه صفر بلا
Tredecillion: یک با چهل و دو صفر جیگر
Quattuordecillion: یک با چهل و پنج صفر فنا
Quindecillion: یک با چهل و هشت صفر عسلSexdecillion: یک با پنجاه و یک صفر فداکار
Septendecillion: یک با پنجاه و چهار صفر الکی
Octodecillion: یک با پنجاه و هفتِ صفر کیلومترNovemdecillion: یک بهمراه شصت صفر خز
Vigintillion: یک بهمراه شصت و سه صفر ناقلاUnvigintillion: یک بهمراه شصت و شش صفر
Duovigintillion: یک بهمراه شصت و نه صفر الّافTresvigintillion: یک بهمراه هفتاد و دو صفر شهید
Quattuorvigintillion: یک بهمراه هفتاد و پنج صفرِ هلاکQuinquavigintillion: یک بهمراه هفتاد و هشت صفر همیجوری
sesvigintillion: یک بهمراه هشتاد و یک صفر بی صفتseptemvigintillion: یک بهمراه هشتاد و چهار صفر ممتد
octovigintillion: یک بهمراه هشتاد و هفت صفر کلکnovemvigintillion: یک بهمراه نود صفر متین
trigintillion: یک بهمراه نود و سه صفر باوقار
untrigintillion: یک بهمراه نود و شش صفر فانیduotrigintillion: یک بهمراه نود و نه صفر یا حضزت فیل
Googol: و بلاخره عدد معروف گوگول که ظاهرا از فارسی گرفته شده و برای اندازه گیری حماقت بکار می رود. چون به آدمهای اینطوری در فارسی گاگول گفته می شود. یعنی یک بهمراه صد صفر ناب.
trestrigintillion: و بلاخره یک بهمراه صد و سه صفر نجومیمیان خدا و تو
ای گل تازه
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست ترا
خبر از سرزنش خار جفا نیست ترا
رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست ترا
التفاتی به اسیران بلا نیست ترا
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست ترا
با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا
فارغ از عاشق غمناک نمیباید بود
جان من اینهمه بی باک نمییابد بود
همچو گل چند به روی همه خندان باشی
همره غیر به گلگشت گلستان باشی
هر زمان با دگری دست و گریبان باشی
زان بیندیش که از کرده پشیمان باشی
جمع با جمع نباشند و پریشان باشی
یاد حیرانی ما آری و حیران باشی
ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد
به جفا سازد و صد جور برای تو کشد
شب به کاشانهٔ اغیار نمیباید بود
غیر را شمع شب تار نمیباید بود
همه جا با همه کس یار نمیباید بود
یار اغیار دلآزار نمیباید بود
تشنهٔ خون من زار نمیباید بود
تا به این مرتبه خونخوار نمیباید بود
من اگر کشته شوم باعث بدنامی تست
موجب شهرت بی باکی و خودکامی تست
دیگری جز تو مرا اینهمه آزار نکرد
جز تو کس در نظر خلق مرا خوارنکرد
آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد
هیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرد
این ستمها دگری با من بیمار نکرد
هیچکس اینهمه آزار من زار نکرد
گر ز آزردن من هست غرض مردن من
مردم ، آزار مکش از پی آزردن من
جان من سنگدلی ، دل به تو دادن غلط است
بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است
چشم امید به روی تو گشادن غلط است
روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است
رفتن اولاست ز کوی تو ، ستادن غلط است
جان شیرین به تمنای تو دادن غلط است
تو نه آنی که غم عاشق زارت باشد
چون شود خاک بر آن خاک گذارت باشد
مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست
عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست
از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست
خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست
از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست
چه توان کرد پشیمانم و تدبیری نیست
شرح درماندگی خود به که تقریر کنم
عاجزم چارهٔ من چیست چه تدبیر کنم
نخل نوخیز گلستان جهان بسیار است
گل این باغ بسی ، سرو روان بسیار است
جان من همچو تو غارتگر جان بسیار است
ترک زرین کمر موی میان بسیار است
با لب همچو شکر تنگ دهان بسیار است
نه که غیر از تو جوان نیست، جوان بسیار است
دیگری اینهمه بیداد به عاشق نکند
قصد آزردن یاران موافق نکند
مدتی شد که در آزارم و میدانی تو
به کمند تو گرفتارم و میدانی تو
از غم عشق تو بیمارم و میدانی تو
داغ عشق تو به جان دارم و میدانی تو
خون دل از مژه میبارم و میدانی تو
از برای تو چنین زارم و میدانی تو
از زبان تو حدیثی نشنودم هرگز
از تو شرمنده یک حرف نبودم هرگز
مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت
دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
گوشهای گیرم و من بعد نیایم سویت
نکنم بار دگر یاد قد دلجویت
دیده پوشم ز تماشای رخ نیکویت
سخنی گویم و شرمنده شوم از رویت
بشنو پند و مکن قصد دلآزردهٔ خویش
ورنه بسیار پشیمان شوی از کردهٔ خویش
چند صبح آیم و از خاک درت شام روم
از سر کوی تو خودکام به ناکام روم
صد دعا گویم و آزرده به دشنام روم
از پیت آیم و با من نشوی رام روم
دور دور از تو من تیره سرانجام روم
نبود زهره که همراه تو یک گام روم
کس چرا اینهمه سنگین دل و بدخو باشد
جان من این روشی نیست که نیکو باشد
از چه با من نشوی یار چه میپرهیزی
یار شو با من بیمار چه میپرهیزی
چیست مانع ز من زار چه میپرهیزی
بگشا لعل شکر بار چه میپرهیزی
حرف زن ای بت خونخوار چه میپرهیزی
نه حدیثی کنی اظهار چه میپرهیزی
که ترا گفت به ارباب وفا حرف مزن
چین بر ابرو زن و یک بار به ما حرف مزن
درد من کشتهٔ شمشیر بلا میداند
سوز من سوخته داغ جفا میداند
مسکنم ساکن صحرای فنا میداند
همه کس حال من بی سر و پا میداند
پاکبازم هم کس طور مرا میداند
عاشقی همچو منت نیست خدا میداند
چارهٔ من کن و مگذار که بیچاره شوم
سر خود گیرم و از کوی تو آواره شوم
از سر کوی تو با دیده تر خواهم رفت
چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت
تا نظر میکنی از پیش نظر خواهم رفت
گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت
نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت
نیست بازآمدنم باز اگر خواهم رفت
از جفای تو من زار چو رفتم ، رفتم
لطف کن لطف که این بار چو رفتم ، رفتم
چند در کوی تو با خاک برابر باشم
چند پا مال جفای تو ستمگر باشم
چند پیش تو ، به قدر از همه کمتر باشم
از تو چند ای بت بدکیش مکدر باشم
میروم تا به سجود بت دیگر باشم
باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم
خود بگو کز تو کشم ناز و تغافل تا کی
طاقتم نیست از این بیش تحمل تا کی
سبزه دامن نسرین ترا بنده شوم
ابتدای خط مشکین ترا بنده شوم
چین بر ابرو زدن و کین ترا بنده شوم
گره ابروی پرچین ترا بنده شوم
حرف ناگفتن و تمکین ترا بنده شوم
طرز محبوبی و آیین ترا بنده شوم
الله ، الله ، ز که این قاعده اندوختهای
کیست استاد تو اینها ز که آموختهای
اینهمه جور که من از پی هم میبینم
زود خود را به سر کوی عدم میبینم
دیگران راحت و من اینهمه غم میبینم
همه کس خرم و من درد و الم میبینم
لطف بسیار طمع دارم و کم میبینم
هستم آزرده و بسیار ستم میبینم
خرده بر حرف درشت من آزرده مگیر
حرف آزرده درشتانه بود ، خرده مگیر
آنچنان باش که من از تو شکایت نکنم
از تو قطع طمع لطف و عنایت نکنم
پیش مردم ز جفای تو حکایت نکنم
همه جا قصهٔ درد تو روایت نکنم
دیگر این قصه بی حد و نهایت نکنم
خویش را شهرهٔ هر شهر و ولایت نکنم
خوش کنی خاطر وحشی به نگاهی سهل است
سوی تو گوشه چشمی ز تو گاهی سهل است
شاعر : وحشی بافق
حکمت
ندانسته نبندم و درهایی که به رویم میبندی به اصرار نگشایم.
با تشکر از : آزاده
بنی آدم اعضای یکدیگرند
آدمیان به لبخندی که بر لبها می نشانند و به احساس خوبی که بر جا می نهند
و به دردی که از یکدیگر می کاهند، می ارزند و ما بودنشان را می خواهیم؛
چون وجودشان زمین را زیباتر می کند.
با تشکر از : آزاده جعفری
قابل توجه خانم ها
زنی رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟
خداوند مهربانانه فرمود: بنده ی من!
اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند،
به او بیست میلیون می رسد،
ولی اگر او را بکشند تو صاحب چهل میلیون می شوی
زن خندید و گفت: خدایا حکمتت را شکر!
با تشکر از : محمود بلک
مقاوم

هیچ درختی تناور نمی گردد مگر آنکه بادهای بسیار بر وی بوزد
چرا که با هر پیچ و تابی که بر اثر وزش باد بر پیکر درخت
پدیدار می شود ریشه هایش عمیق تر و قوی تر می گردد .
درختی که در دره ای آفتابی رشد کرده باشد نحیف و شکننده است
با تشکر از : آزاده جعفری
هر کسی یک متنی خوشش میاد یا یک شعری رو دوست داره توی وبلاگ توی قسمت نظر بنویسه پس از خوانده شدن و مورد تایید قرار گرفتن جز بدنه اصلی وبلاگ خواهد بود.